Wednesday, August 22, 2007

! نامه ی بهرام رادان برای توجیه کار خود به جشنواره


دوستان عزيز و دشمنان محترم
من هميشه مستقل فكر كردم، حرف زدم و كار كردم
...چشمها را با يد شستجور ديگر با يد ديد
آنچه مرا برآن داشت تا واضحا ت بيست و دوم بهمن ماه هشتاد و پنج را توضيح دهم ، نامهً بي نام و نشاني بود كه گويا از بولتن جشنواره براي تعدادي جريده و خبرگزاري ارسا ل شده بود
. پـــس ازخواندن متن شتاب زده و عصبي نامه ، مصمم شدم تا براي تنويرافكار عمومي هم كه شده شـرح واقعه را بيان كنم .
پيشا پيش از محضر استاد عزيزم جناب نصيريا ن و همچنين دوست گرامي آقا ي هنرمند و سايراعضاي هئيت محترم داوري و كل جامعهً سينمايي كشور پوزش مي طلبم ) چنانچه از رفتار مـن برداشتي اها نت آميزداشته اند، شايد به قول برخي اين نكات در جاي د يگري بايد گفته مي شد ( گرچه به دلايل ذيل يقين دارم كه رفتارمن نه تنها اها نت آميز نبوده بلكه درجهت حما يت ازسينما ي ملي بوده است . در خاتمه قضاوت را به خود اين عزيزان واگذار مي كنم :ا ــ هر كس كه اثري خلق مي كند ، دوست دارد كه اثرش مورد قضاوت عادلانه قرار گيرد . در اكثر مواقع پس ازداوري ها عد ه اي كه جايزه نگرفته اند ، سر به عصيان برمي دارند و داوري ها را نقد مي كنند و از اينكه جايزه نگرفته اند ، شكايت دارند . اما دوستان ، حكا يت مـــــن حكايت ديگري بود .زماني كه براي فيلم "سنتوري" كانديدا شدم ، حقيقتا" تعجب نكردم ! اما زماني كه ديدم اين فيلم فقط دردو رشته نامزد دريافت جايزه شده ، شگفت زده شدم . چرا كه بنا به گفته بسياري از كارشناسان اين فن ، سنتوري بهترين فيلم آقاي مهرجويي است. حالاچرا هئيت محترم داوران امسال نظـــــــر ديگري داشت ، بحث سليقه است و اين مقا ل ، مجا ل آن نيست .درخواست اين جانب از هئيـــــــت محترم داوران براي باز بيني فيلم در خلوت شان نه طعنه بود و نه كنايه . تنها درخواستي بود و طرح اين مسئله كه اگر يكبار ديگردرخلوت خود و به دورازهياهو وبا آرامش بيشتر
سنتوري را ببينيد،آيا همچنان بررأ ي خود هستيد و اين فيلم را شا يستهً كاند يدا هاي بيشترمي دانيد يا خير؟ آيا اين توهين است ؟
اگرتشكيك دررأ ي صادره وجود داشته باشد ، توهيـن به حساب مي آيد ... !2 ــ آنچه از وانهادن سيمرغ برروي زمين بيان شد ، سخني مبهم بود در با ب بي احترامي بــه سيمرغ !!!اولا" كه من اصولا" با مقدس كردن هر چيزي و شئي و اسمي مخالفم و آن را توهين آشكار بــــــه مقدسات واقعي مي دانم . در ثاني نمي خواستم موقع صحبت كردن سيمرغ را در آغوش بگيـــرم ، چون آن را متعلق به همهً عوامل فيلم مي دانستم . از طرفي ديگر چون در كنا ر ميكروفون ميزي تعبيه نشده بود ، دراين فكر بودم كه جايي براي جايزه ام پيدا كنم . بعد از آنكه خسروي نازنينـــــم هنگام رفتن روي سن ، آن را بوسيد ، به اين فكر كردم كه سن براي اهل هنر مكان با ارزشي استو بسياري از بزرگان و پيشكسوتان زيباترين تواضع شان بوسيدن خاك صحنه بوده ، پس قراردادن جايزه روي سن و فرش قرمز پهن شده روي آن نه تنها توهين نيست ، بلكه كا ري ست دربــــــا ب احترام و ارزش گذاشتن به سيمرغ !!!3 ــ گفتم مهرجويي بزرگ بي نياز از جايزه است و برخي ناراحت شدند ! هنوز هم بر اين با ورم كـه جايزه نيازمند مهرجويي است. 4 ــ دوستان عزيز و دشمنان محترم ، خوب مي دانند كه در اين هفت سالي كه در خانوادهً سينمـــــا هستم ، هيچوقت عضو فرقه اي و گروهي و باند ي نبوده و نيستم و هميشه مستقل فكر كـردم و مستقل حرف زدم و مستقل كار كردم . از اين به بعد هم اينچنين خواهد بود .5 ــ در انتها با ايمان و يقين به آنچه گفته ام ، ازخداوند متعا ل تقاضا دارم ، كمالات و اداراك و انسا نيت را آنچنا ن در نهاد ما پرورش دهد تا هميشه از سوء تفاهم ها بدور باشـيم و خوش بينانه به وقايع اطراف نگاه كنيم و به ياري هم در راه تعا لي فرهنگ مان بكوشيم .
آمين.

No comments: